ابوکلام بیشتر بر موضوع نقشبرجستهٔ انسان بالدار یکی از ستونهای بازمانده از کاخ بارعام در پاسارگاد است تأکید علمی دارد. دربارهٔ این نقش، تفسیرهای بسیاری انجام شدهاست که ابوکلام این نقش را، ذوالقرنین میداند. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف و با استناد به وجود احادیث و روایاتی در مورد کوروش دلایلی آوردهاست که ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی میباشد. علامه طباطبایی دربارهٔ ذوالقرنین دانستن کوروش چنین نوشتهاست که «هر چند بعضی از جوانبش خالی از اعتراضاتی نیست، بلکه از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشنتر و قابل قبولتر است.» در تفسیر نمونه از نظریهٔ انطباق کوروش با ذوالقرنین به عنوان نظریهٔ برتر یاد شدهاست و بر تأیید این نظریه در تفسیر من هدی القرآن، تفسیر الفرقان و تفسیر المنیر اشاره شدهاست. در تفسیر المنیر با قاطعیت، ذوالقرنین، همان کوروش دانسته شده که دو طرف جهان را گشت و احتمالاً به خاطر شجاعتش به ذوالقرنین ملقب شد. ابوالکلام آزاد یکی از کسانیست که کوروش را ذوالقرنین مذکور در قرآن میداند و معتقد است که ذوالقرنین ذکرشده در قرآن، کوروش است.
طبق باور شامانیستی دونیا از سه بخش آسمان، روی زمین و زیر زمین تشکیل شده است. در باور ترکان آلتای «دنیای روشنایی» یا عالم بالا یا همان آسمان را تانری اولگن و روحهای پاک مربوط به وی اداره میکنند. روی زمین و یا «دنیای میانه» در سیطره انسانهاست. دنیای زیر زمین یا «دنیای پست» را نیز تانری ارلیک و روحهای شر مرتبط با وی اداره میکنند. شامانهایی که با روحهای پاک در ارتباط بوده و اعمال نیک انجام میدهند را آغ شامان(شامان سفید) و آنهایی که با روحهای شر گفتگو کرده و در خدمت ارلیک هستند را قارا شامان(شامان سیاه) مینامند. دین ترکان قدیمی نیز شامانیزم بود. این شامانیزم مراحل ابتدایی شامانیزم در بین یاقوتها و آلتاییها را پشت سر نهاده و رشد یافته است. باورها و اعتقادات آنهایی که با شکار و کشاورزی اولیه در محیطی کوچک زندگی میکردند با ملتهایی که از دیوار چین تا بیزانس را در سلطه داشته و امپراطوریها بنا نهادهاند یکی نمانده است.