کتاب ماسه و کف: کتاب اندرزها و حکمتها
قسمت هایی از کتاب:
این کتاب کوچک بزگرتر از نامش نیست. مشتی ماسه و کف است.
در میان هر مرد و زنی اندکی ماسه و کمی کف است.
برخی آشکارش می کنند و بعضی شرم دارند.
پس مرا ببخشید زیرا شرم نمی کنم.
آنان در بیداری میگویند:
تو و جهانی که در آن به سر میبری چیزی جز دانههای ماسه بر ساحلی لایتناهی در دریای بیکران هستی نخواهی بود.
در رویایم به آنان گفتم:
من دریای لایتناهیم و تمام جهان چیزی جز دانههای شن بر ساحل من نیست.
چون خداوند مرا به صورت ریگی در این دریاچهی شگفت انداخت؛ آرامش آن را بر
هم زدم و بر سطح آن دایرههای بیشماری پدید آوردم اما چون به ژرفایش فرو
رفتم؛ مانند او آرام گرفتم و سکوت به من آموخت چگونه در تاریکی شب سرازیر
شوم.
لینک دانلود مستقیم